زینب(ع)


یاحسین(ع)


از شهادت علی اصغر چی میدونیم


یاری‌ كردن‌ امام حسین

    

ابن‌ اثیر در شرح‌ حال‌ انس‌ بن‌ حارث‌ می‌نویسد: از اشعث‌ بن‌ سحیم‌ از پدرش‌ نقل ‌می‌كند كه‌ از رسول‌ خدا(ص) شنید كه‌ فرمود: پسرم‌ حسین(ع) در زمینی‌ در حوالی‌ سرزمین ‌عراق‌ به‌ شهادت‌ می‌رسد كسی‌ كه‌ او را در آن‌ حال‌ درك‌ كند باید او را یاری‌ دهد. انس‌ بن‌ حارث‌ وقتی‌ فهمید امام حسین(ع) عازم‌ كربلا شده‌ است‌، بی‌ درنگ‌ به‌ سوی‌ كربلا رفت‌ و در آن‌ سرزمین‌ در ركاب‌ امام حسین(ع) به‌ شهادت‌ رسید.

بر پشت‌ پیامبر(ص) به‌ هنگام‌ نماز

 

طبرانی‌ از ابوهریره‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ نماز عشا را با رسول‌ خدا(ص) می‌خواندیم‌ و چون ‌به‌ سجده‌ می‌رفت‌، حسن‌ و حسین بر پشت‌ حضرت‌ می‌پریدند و هنگامی‌ كه‌ سر از سجده‌ بر می‌ داشت‌، آنها را با ملایمت‌ می‌گرفت‌ و به‌ زمین‌ می‌نهاد. بار دیگر كه‌ سر به ‌سجده‌ می‌گذاشت‌، همین‌ عمل‌ از آنها سر می‌زد، پس‌ از آن‌ كه‌ پیامبر(ص) سلام‌ نماز می‌دادند، آنها را بر زانوانشان‌ می‌گذاشت‌، در این‌ هنگام‌ عرض‌ كردم‌ یا رسول‌ الله اجازه ‌می‌فرمایید این‌ كودكان‌ را نزد مادرشان‌ ببرم‌؟ فرمود: نه‌، در همین‌ لحظه‌ برقی‌ جهید؛ رسول‌ خدا(ص) به‌ آن‌ دو بزرگوار فرمودند: اكنون‌ با جهش‌ این‌ برق‌، نزد مادرتان‌ بروید. آنها همراه‌ با آن‌ برق‌ حركت‌ كردند تا وارد منزل‌ شدند.

حسین از من‌ و من‌ از حسین

 

ترمذی‌ در صحیحش‌ از یعلی‌ بن‌ مُرّه‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند: حسین ‌از من‌ است‌ و من‌ از حسینم‌، خدای‌ دوست‌ بدارد كسی‌ كه‌ حسین را دوست‌ داشته‌ باشد. امام بخاری‌ در الادب‌ المفرد به‌ اسناد خود از یعلی‌ بن‌ مره‌ روایت‌ كرده‌: در یكی‌ از روزها پیامبر اكرم‌(ص) همراه‌ اصحابش‌ به‌ منزلی‌ دعوت‌ بودند، در مسیر ایشان‌ امام حسین بازی‌ می‌كرد؛ پیامبر جلوتر از اصحاب‌ بود و دست‌ گشود كه‌ حسین(ع) را بگیرد. حسین از این‌ طرف‌ به‌ آن‌ طرف‌ می‌رفت‌ و پیامبر هم‌ خنده‌ كنان‌ او را دنبال‌ می‌كرد تا این‌ كه‌ حسین(ع) را گرفت‌؛ آن‌ گاه‌ دستی‌ بر زیر چانه‌ كودك‌ و دست‌ دیگر بر پشت‌ اوگذاشت‌... و گفتند: «حسین از من‌ و من‌ از حسین هستم‌ خداوند دوست‌ بدارد كسی‌ كه‌حسین را دوست‌ داشته‌ باشد».

دوستی‌ حسنین‌(ع)


ترمذی‌ در جامع‌ الكبیر به‌ سند خود از اسامه‌ بن‌ زید روایت‌ كرده‌ است‌ كه‌ در یكی‌ از شب‌ها، برای‌ انجام‌ حاجتی‌ به‌ خانه‌ رسول‌ خدا رفتم‌. پیامبر اكرم‌(ص) بیرون‌ آمد، در حالی‌كه‌ چیزی‌ زیر عبا داشت‌ كه‌ نمی‌توانستم‌ آن‌ را تشخیص‌ بدهم‌. بعد از مطرح‌ ساختن‌حاجتم‌ و برآورده‌ شدن‌ آن‌، عرض‌ كردم‌: یا رسول‌ الله چه‌ چیز زیر عبا داری‌؟ حضرت‌ عبا را كنار زد، دیدم‌ حسن‌ و حسین را بالای‌ ران‌ خود نهاده‌ است‌. آن‌ گاه‌ فرمود: این‌ دو، فرزندان‌ من‌ و فرزندان‌ دختر من‌ هستند. خدایا من‌ دوستشان‌ دارم‌، تو هم‌ آنها را و دوستدارانشان‌ را دوست‌ بدار. ابن‌ عساكر از ابوهریره‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ می‌گوید از رسول‌ خدا(ص) شنیدم‌ كه‌ می‌فرمود: كسی‌ كه‌ حسن‌ و حسین(ع) را دوست‌ بدارد، مرا دوست‌ داشته‌ است‌ و كسی‌ كه ‌دشمن‌ بدارد آنها را، مرا دشمن‌ داشته‌ است‌.

بوسیدن‌ دهان‌ و دندان‌ امام حسین(ع)

 

ابن‌ عساكر از یعلی‌ روایت‌ كرده‌ : همراه‌ رسول‌ خدا(ص) برای‌ مهمانی‌ دعوت‌ شده ‌بودیم‌، بیرون‌ آمدیم‌ كه‌ امام حسین(ع) با بچه‌ها بازی‌ می‌كرد... و گاهی‌ این‌ طرف‌ و گاهی‌ به‌ طرف‌ دیگر فرار می‌كرد و رسول‌ خدا(ص)... او را گرفت‌ و یك‌ دست‌ بر پشت‌ امامحسین(ع) و دست‌ دیگر زیر چانه‌ او گذاشتند و دهان‌ را در دهان‌ او گذاشت‌ و او را بوسید. طبرانی‌ با سند خود از انس‌ بن‌ مالك‌ روایت‌ كرده‌ هنگامی‌ كه‌ سر مبارك‌ امامحسین(ع) در برابر عبیدالله بن‌ زیاد قرار دادند او با چوب‌ دستی‌ كه‌ در دست‌داشت‌،لب‌های‌ مبارك‌ امام حسین(ع) را می‌زد و آن‌ گاه‌ دندان‌های‌ مطهر آن‌ جناب‌ را توصیف‌ می‌كرد، من‌ با خود گفتم‌ كه‌ خدا تو را به‌ بیچارگی‌ گرفتار سازد، من‌ خود شاهد عینی‌ جریان‌ بودم‌ كه‌ رسول‌ خدا(ص) جایی‌ را كه‌ اكنون‌ چوب‌ می‌زنی‌، می‌بوسید! و نیز ابن‌ حجر هیثمی‌ از ابن‌ ابی‌ الدنیا روایت‌ می‌كند كه‌ زید بن‌ ارقم‌ در مجلس‌ ابن‌ زیاد حضور داشت‌ كه‌ دید ابن‌ زیاد با چوب‌ دستی‌ به‌ لب‌ و دندان‌ آن‌ حضرت‌ می‌زند، به‌ وی‌ گفت‌: چوب‌ دستی‌ را از لب‌ و دندان‌ امام حسین(ع) بردار، به‌ خدا سوگند همواره‌ می‌دیدم‌ كه‌ رسول‌ خدا(ص) میان‌ این‌ دولب‌ را می‌بوسید. آن‌ گاه‌ «زید بن‌ ارقم‌» گریست‌ و ابن‌ زیاد ناراحت‌ شد و گفت‌: «خدا دیدگان‌ تو را بگریاند، اگر پیرمرد خرفت‌ و بی‌ عقلی‌ نبودی‌ گردنت‌ را می‌زدم‌» زید بن‌ ارقم‌ از جای‌ خود برخاست‌، خطاب‌ به‌ مردم‌ گفت‌: «ای‌ مردم‌ شما از امروز به‌ بعد مردگانی‌ بیش‌ نخواهید بود، برای‌ این‌ كه‌ پسر فاطمه را شهید كردید و پسر ابن‌ مرجانه‌ را بر خود امیر قرار دادید. به‌ خدا سوگند طولی‌ نمی‌كشد نیك‌ مردان‌ِ شما را می‌كشند و بدسیرتان‌ را به‌ شما می‌گمارند».

محبوب‌ترین‌ افراد نزد پیامبر(ص)

    

ترمذی‌ در باب‌ مناقب‌ حسنین‌ به‌ سند خود از انس‌ بن‌ مالك‌ روایت‌ می‌كند كه ‌از رسول‌ خدا(ص) پرسیدند: كدام‌ یك‌ از خاندانتان‌ نزد شما محبوب‌تر است‌؟ فرمود:«حسن‌ و حسین» و به‌ (حضرت‌ فاطمه‌) می‌فرمودند: دو فرزندم‌ را صدا بزن‌ و آنان‌ را به ‌سینه‌ می‌فشرد و می‌بویید.

اخبار به‌ شهادت‌ ابا عبدالله(ع)

    


طبرانی‌ از عایشه‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ گفت‌: رسول‌ خدا(ص) فرمودند: «جبرئیل‌ به‌ من‌ خبرداد كه‌ فرزندم‌ حسین در سرزمین‌ «طف‌» كشته‌ خواهد شد و این‌ تربت را‌ از آن‌ جا آورد و خبر داد كه‌ قبرش‌ آن‌ جا است‌». حاكم‌ از ام‌ فضل‌ دختر حارث‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند: «جبرئیل‌ نزد من‌ آمد و به‌ من‌ خبر داد كه‌ امتم‌ فرزندم‌ حسین را خواهند كشت‌ و برای‌ من‌ از تربت‌ سرخ‌ او نیز آورد. و نیز طبرانی‌ و دیگران‌ چنین‌ نقل‌ كرده‌اند: انس‌ بن‌ مالك‌ از رسول‌ خدا(ص) نقل‌كرده‌ كه‌ فرشته‌ای‌ به‌ نام‌ «قطر» از پروردگارش‌ اجازه‌ خواست‌ تا مرا زیارت‌ كند، به‌ او اجازه‌ داده‌ شد. آن‌ روز در منزل‌ ام‌ سلمه‌ بودند بعد فرمودند: ای‌ ام‌ سلمه‌! مواظب‌ باش‌ كسی‌ وارد اتاق‌ نشود، در این‌ هنگام‌، امام حسین(ع) وارد شد و بر روی‌ پیامبر(ص) پرید و حضرت‌ او را گرفت‌ و می‌بوسید و می‌بویید، آن‌ گاه‌ ملك‌ گفت‌: آیا دوستش‌ داری‌؟ فرمود: آری‌، گفت‌:به‌ زودی‌ امت‌ تو او را خواهند كشت‌. اگر می‌خواهی‌ قتلگاه‌ او را نشانت‌ بدهم‌؟ آن‌ گاه‌ مشتی‌ از ریگ‌ یا خاك‌ آورد و ام‌ سلمه‌ آن‌ را برداشت‌ و در میان‌ لباسش‌ قرار داد. و باز در همان‌ جا از ام‌ سلمه‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ امام حسن‌ و امام حسین در برابر رسول‌خدا(ص) مشغول‌ بازی‌ بودند، در این‌ هنگام‌ جبرئیل‌ نازل‌ شد و گفت‌: ای‌ محمد پس‌از تو امتت‌ این‌ فرزند را (و اشاره‌ كرد به‌ امام حسین(ع)) شهید می‌كنند. رسول‌خدا(ص) گریست‌و حسین(ع) را به‌ سینه‌اش‌ چسبانید، سپس‌ رسول‌ خدا(ص) تربتی‌ را نزد او گذاشت‌ وفرمود: «این‌ امانتی‌ است‌ نزد تو و پیامبر آن‌ را بویید و گفت‌: ای‌ وای‌ (كرب‌ و بلا) رسول‌خدا(ص) فرمود: ای‌ ام‌ سلمه‌! هرگاه‌ این‌ تربت‌ به‌ خون‌ مبدل‌ گردید، فرزندم‌ حسین به‌ شهادت‌ رسیده‌ است‌. ام‌ سلمه‌ آن‌ را در شیشه‌ای‌ ریخت‌ و هر روز به‌ آن‌ می‌نگریست‌ ومی‌گفت‌: ای‌ خاك‌! روزی‌ كه‌ به‌ خون‌ تبدیل‌ گردی‌، آن‌ روز، روز عظیمی‌ است‌. ابن‌ حجر هیثمی‌ از ام‌ سلمه‌ نقل‌ كرده‌: روزی‌ كه‌ امام حسین(ع) شهید شد به‌ آن‌شیشه‌ نگاه‌ كردم‌، دیدم‌ آن‌ خاك‌ به‌ شكل‌ خون‌ درآمده‌ است‌. طبرانی‌ و ذهبی‌ از عبدالله بن‌ نجی‌ و او از پدرش‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ با علی‌(ع) به‌مسافرت‌ رفتیم‌، هنگامی‌ كه‌ به‌ «محاذات‌ نینوا» رسیدیم‌، گفتند: ای‌ ابو عبدالله صبر كن‌،صبر كن‌، بر شط‌ فرات‌، من‌ گفتم‌: چرا؟ گفتند: روزی‌ بر رسول‌ خدا(ص) وارد شدم‌، در حالی ‌كه‌ دو چشمان‌ آن‌ حضرت‌ پر از اشك‌ بود. عرض‌ كردم‌ می‌بینم‌ چشمانت‌ گریان‌ است‌ آیا كسی‌ شما را ناراحت‌ كرده‌ است‌؟ رسول‌ خدا(ص) فرمودند: جبرئیل‌ از نزد من‌ بلند شد و به‌ من‌ خبر داد كه‌ امت‌ من‌، فرزندم‌ حسین را می‌كشند، آن‌ گاه‌ گفت‌: آیا از تربت‌ او به‌ تو نشان‌ دهم‌؟ گفتم‌: آری‌، پس ‌مقداری‌ به‌ من‌ داد و چون‌ آن‌ را دیدم‌ نتوانستم‌ خود را نگه‌ دارم‌ و چشمانم‌ پر از اشك‌ شد.

 سرور جوانان‌ بهشت‌

    

ترمذی‌ با سند خودش‌ از ابوسعید خُدری‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند:«حسن‌ و حسین دو سرور جوانان‌ بهشت‌ اند». ولی‌ بعد از نقل‌ این‌ حدیث‌ می‌گوید: هذاحدیث‌ حسن‌ صحیح‌ٌ. این‌ حدیث‌ در منابع‌ مختلف‌ و متعددی‌ از اهل‌ سنت‌ ذكر شده‌ است‌. ابوحاتم‌ در صحیحش‌ و ابن‌ عساكر در تاریخش‌ و ابن‌ كثیر در البدایه‌ و النهایه‌ و احمد درمسندش‌ این‌ را نقل‌ كرده‌اند. طبرانی‌ روایت‌ كرده‌ از حذیفه‌ كه‌ گوید: چهره‌ رسول‌ خدا(ص) را شادمان‌ دیدیم‌ و فرمود: «چگونه‌ خوشحال‌ نباشم‌ و حال‌ آن‌ كه‌ جبرئیل‌ به‌ من‌ بشارت‌ داد كه‌ حسن‌ و حسین سرور جوانان‌ اهل‌ بهشت‌ هستند و پدرشان‌ از آنها برتر می‌باشد». همین‌ حدیث‌ را متقی‌ هندی‌ و ابن‌ عساكر نقل‌ كرده‌اند. و ابن‌ عساكر در كتاب ‌تاریخش‌ این‌ حدیث‌ را با بیش‌ از بیست‌ سند ذكر كرده‌ است‌.

آثار محبت‌ امام حسین(ع)

 ترمذی‌ و طبرانی‌ و ذهبی‌ از علی‌(ع) روایت‌ كرده‌اند كه‌ آن‌ حضرت‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌رسول‌ خدا(ص) دست‌ حسن‌ و حسین را گرفتند و گفتند: «كسی‌ كه‌ مرا و این‌ دو را و نیز پدر و مادر آنها را دوست‌ بدارد، روز قیامت‌ هم‌ مرتبه ‌من‌ است‌». طبری‌ در ذخائرالعقبی‌ از رسول‌ خدا(ص) روایت‌ كرده‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ فرمودند: «اولین‌ كسانی‌ كه‌ وارد بهشت‌ می‌شوند من‌ و فاطمه‌ و حسن‌ و حسین می‌باشیم‌. از رسول‌ خدا(ص) سؤال‌ شد: ای‌ رسول‌ خدا دوستان‌ چه‌؟ گفتند: پشت‌ سر شما {فاطمه‌ وحسنین‌}».


گریه‌ امام حسین(ع) رسول‌ خدا(ص) را آزار می‌داد

       

در ذخائر العقبی‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ یزید بن‌ ابی‌ زیاد نقل‌ كرده‌ كه‌ پیامبر اسلام‌(ص) از خانه‌ عایشه‌ بیرون‌ آمدند و از كنار خانه‌ فاطمه‌ عبور كردند، كه‌ ناگهان‌ صدای‌ گریه‌ امام حسین(ع) به‌ گوشش‌ رسید، رسول‌ خدا(ص) فرمودند: مگر نمی‌دانی‌ (ای‌ فاطمه‌) كه‌ گریه حسین مرا آزار می‌دهد.

رفع‌ تشنگی‌ از حسنین‌ با گذاشتن‌ زبان‌ در دهان‌ آن‌ دو

 


ابن‌ حجر عسقلانی‌ در «تهذیب‌ التهذیب‌» از اسحاق‌ بن‌ ابی‌ حبیبه‌ و او از ابوهریره‌ روایت‌ می‌كند كه‌ گفت‌: گواهی‌ می‌دهم‌ كه‌ همراه‌ رسول‌ خدا(ص) حركت‌ می‌كردیم ‌كه‌ ناگهان‌ رسول‌ خدا(ص) صدای‌ حسنین‌ را شنید كه‌ می‌گریستند و مادر ایشان‌ هم‌ همراه‌ آنان‌ بود، پیغمبر(ص) با سرعت‌ به‌ سوی‌ آنها شتافت‌ و پرسید: چرا این‌ دو فرزندم‌ می‌گریند؟ فاطمه‌ پاسخ‌ داد: از تشنگی‌. رسول‌ خدا(ص) به‌ سراغ‌ مشك‌ كهنه‌ای‌ كه‌ با آب‌ آن‌ وضو می‌گرفت‌ رفت‌. ولی‌ آن‌ روز آب‌ بسیار كم‌ بود و مردم‌ هم‌ به‌ دنبال‌ به‌ دست ‌آوردن‌ آب‌ بودند. رسول‌ خدا(ص) فریاد زد: آیا كسی‌ از شما آب‌ همراه‌ دارد؟ هیچ‌ كس‌ آبی‌ به‌ همراه ‌نداشت‌. آن‌ گاه‌ رسول‌ خدا(ص) خطاب‌ به‌ فاطمه‌ فرمودند: یكی‌ از آن‌ دو فرزند را به‌ من ‌بده‌. فاطمه‌ یكی‌ از آنها را از زیر چادرش‌ بیرون‌ آورد و پیامبر اكرم‌(ص) او را در حالی‌ كه ‌می‌گریست‌ به‌ سینه‌ چسبانید و زبان‌ مباركش‌ را در میان‌ دهان‌ او فرو برد. او زبان‌ مبارك ‌رسول‌ خدا(ص) را می‌مكید تا سیراب‌ شد و از گریه‌ باز ایستاد و همین‌ رفتار را با فرزند دیگرش‌ هم‌ انجام‌ داد.

نام‌ گذاری‌ امام حسین(ع)


روایت‌های‌ فراوانی‌ كه‌ هم‌ از طریق‌ اهل‌ سنت‌ و هم‌ در منابع‌ شیعه‌ ذكر شده‌،تصریح‌ دارند كه‌ نام‌گذاری‌ این‌ مولود مبارك‌ به‌ وسیله‌ رسول‌ خدا(ص) بوده‌ كه‌ البته‌ در برخی‌ از آنها چنین‌ آمده‌ كه‌ حضرت‌ فرموده‌اند: این‌ نام‌ گذاری‌ به‌ دستور جبرئیل‌ و در نقل ‌دیگر به‌ دستور خداوند بوده‌ است‌. به‌ چند نمونه‌ توجه‌ كنید: الف‌) «ذخائر العقبی‌» از اسماء بنت‌ عُمیس‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ حضرت‌ زهرا(س) فرزندبزرگوارش‌، حسن‌(ع) را به‌ خانه‌ من‌ آورد، درست‌ همین‌ لحظه‌ پیامبر اكرم‌(ص) تشریف ‌آوردند و فرمود: ای‌ اسماء! فرزندم‌ را بیاور امام حسن‌(ع) را در پارچه‌ای‌ زرد رنگ‌ نهاده‌بودم‌ و به‌ حضور مباركش‌ بردم‌، رسول‌ خدا(ص) فرمود: مگر به‌ شما نگفتم‌ كودك‌ را در پارچه‌ زرد رنگ‌ نپیچید. بلافاصله‌ كودك‌ را در پارچه‌ سفیدی‌ گذاشتم‌ و به‌ حضورش‌ بردم‌. رسول‌ خدا(ص) كودك‌ را از من‌ گرفت‌ و در گوش‌ راست‌ او اذان‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌. آن‌ گاه‌ از علی‌(ع) پرسیدند: این‌ فرزند را چه‌ نامیده‌اید؟ علی‌(ع) گفت‌: من‌ بر شما پیشی‌ نمی‌گیرم‌، رسول‌ خدا(ص) فرمود: من‌ هم‌ در نام‌ گذاری‌ او، بر خدا سبقت‌ نمی‌جویم‌. در این‌ هنگام‌ جبرئیل‌ نازل‌ شد و گفت‌: ای‌ محمد! پروردگار سلام‌ می‌رساند و می‌فرماید:موقعیت‌ علی‌ در نزد تو، مانند منزلت‌ هارون‌ به‌ موسی‌ است‌؛ با این‌ تفاوت‌ كه‌ پیامبری‌پس‌ از تو مبعوث‌ نمی‌شود، اسم‌ فرزند را حسن‌ نام‌ گذاری‌ كن‌. پس‌ از یك‌ سال‌ امامحسین(ع) متولد شد. پیامبر اكرم‌(ص) به‌ خانه‌ اسماء آمد و جریان‌ را آن‌ سان‌ كه‌ بیان‌كردیم‌، به‌ وی‌ گفت‌ و قصه‌ نام‌ گذاری‌ را متذكر شد تا آن‌ جا كه‌ «جبرئیل‌» گفت‌: نام‌ این‌كودك‌ را حسین بگذار. مشابه‌ همین‌ حدیث‌ در منابع‌ شیعه‌ ذكر شده‌ است‌. ب‌) مرحوم‌ صدوق‌ با اسناد خودش‌ از امام رضا(ع) و ایشان‌ هم‌ از پدران‌ بزرگوارش‌ از امام زین‌ العابدین‌ از اسماء بنت‌ عمیس‌ روایت‌ كرده‌ كه‌ وقتی‌ امام حسین(ع) به‌ دنیا آمدند رسول‌ خدا(ص) به‌ علی‌(ع) فرمودند: «اسم‌ فرزندت‌ را چه‌ گذاشتی‌؟» علی‌(ع) گفتند: من‌ در نام‌ گذاری‌ او از شما پیشی‌نمی‌گیرم‌... رسول‌ خدا(ص) فرمود: من‌ هم‌ در نام‌ گذاری‌ او از خدا پیشی‌ نمی‌گیرم‌. آن‌ گاه‌جبرئیل‌ فرود آمد و گفت‌: ای‌ محمد خدای‌ علی‌ اعلی‌ به‌ تو سلام‌ می‌رساند و می‌گوید:جایگاه‌ علی‌ نزد تو همانند جایگاه‌ هارون‌ نسبت‌ به‌ موسی‌ است‌ و این‌ فرزند را به‌ اسم ‌فرزند هارون‌ نام‌ گذاری‌ كن‌. رسول‌ خدا(ص) فرمودند: اسم‌ پسر هارون‌ چه‌ بوده‌؟ جبرئیل‌گفت‌: شبیر. رسول‌ خدا(ص) فرمودند: زبان‌ من‌ عربی‌ است‌ و جبرئیل‌ در جواب‌ گفت‌: نام‌ او را حسین بگذار...» البته‌ روایات‌ با این‌ مضمون‌ فراوان‌ نقل‌ شده‌ چه‌ در كتاب‌های‌ اهل‌ سنت‌ و چه ‌شیعه‌، گرچه‌ برخی‌ مطالب‌ دیگر در تعدادی‌ از آن‌ روایات‌ وجود دارد كه‌ قابل‌ بحث ‌می‌باشد، ولی‌ آن‌ چه‌ از مجموع‌ این‌ روایات‌ برمی‌ آید این‌ كه‌ نام‌ گذاری‌ این‌ مولود شریف ‌به‌ وسیله‌ رسول‌ خدا(ص) بوده‌ و ایشان‌ هم‌ به‌ امر خداوند این‌ كار را انجام‌ داده‌اند. كمتر دیده‌ شده‌ و یا شاید سابقه‌ نداشه‌ باشد كه‌ نام‌ گذاری‌ كسی‌ با این‌ ترتیب‌ و تشریفات‌ خاص‌ و الهی‌ انجام‌ گرفته‌ باشد و این‌ نشان‌ از عظمت‌ و بزرگی‌ این‌ وجود مقدس‌ دارد.

 پادشاهان و رجال سياسي مدفون در كربلا


پادشاهان آل بويه پادشاهان آل بويه قديمي ترين پادشاهان دفن شده در حائر حسين هستند. بسياري از اين اميران شيعه در توسعه، بازسازي و تزيين حرم امام حسين(عليه السلام) و ديگر امامان شيعه نقش مؤثري داشتند. چند تن از آنان در داخل بقعه اي در صحن كوچك خاك شده اند. در زمان هاي پيشين، بقعه اي بر فراز قبر آنان وجود داشت كه در ميان مردم به بقعه آل بويه شهرت داشت. در 1268 ق عبدالرسول خالصي به دستور رييس اوقاف وقت عراق اين بقعه و آثار تاريخي آن را تخريب كرد.
پادشاهان و رجال قاجار
مظفرالدين شاه قاجار وي از پادشاهان قاجار است كه فرمان مشروطيت را در 1324 ق صادر كرد و در همان سال از دنيا رفت. بر اساس وصيت اش او را در كربلا به خاك سپردند. قبر مظفرالدين شاه داخل رواق فقيهان يا رواق پادشاهان است و روي آن با موزائيك فرش شده است.
محمد علي شاه محمد علي شاه فرزند مظفرالدين شاه از پادشاهان دوره قاجار و از مخالفان مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراي ملي شهرت دارد. وي در 1341 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش دفن شد. اين قبر نيز با موزائيك فرش شده و اثري از خود قبر نيست.
احمد شاه احمد شاه فرزند محمد علي شاه و آخرين پادشاه سلسله قاجار است كه در دوران وي كودتاي 1299 رضا خان به وقوع پيوست. او در 1348 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش به خاك سپرده شد. روي قبر وي را با موزائيك فرش كرده اند.
امير كبير ميرزا تقي خان هزاوه اي مشهور به امير كبير، صدر اعظم معروف و شهير عصر ناصرالدين شاه است كه به دستور وي در 1298 ق در حمام فين كاشان به قتل رسيد و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. در كنار قبر وي فرزندش ساعد الملك و برادرش ميزا حسين خان دفن شده اند.
سلطان حمزه ميرزا صفوي حمزه ميرزا فرزند شاه اسماعيل صفوي از شاعران و اديبان عصر صفوي بود. وي در 997 ق در اردبيل از دنيا رفت و در داخل حرم امام و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. حمزه ميرزا ديوان شعر و كتابي در سلسله انساب و شرح حال شاعران و عالمان از خود به يادگار گذاشت.
ميرزا شفيع خان مازندراني صدر اعظم وي از نخست وزيران يا صدر اعظم هاي عصر قاجار است كه در 1224 ق درگذشت و در رواق پادشاهان دفن شد.
ميرزا موسي وزير ميرزا موسي خان وزير طهران از حكم رانان عصر ناصري در ايواني در سمت جنوبي صحن به خاك سپرده شده است.
معير الممالك دوستعلي خان معير الممالك، رييس ضراب خانه و امور دارايي عصر ناصري، در داخل رواق دفن است. قبر او در اتاقي كوچك و آينه كاري شده قرار دارد.
حاجي ميرزا آغاسي از وزيران عصر محمد شاه قاجار است. او را در رواق پادشاهان به خاك سپردند.
ظل السلطان ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه و حاكم اصفهان در عصر ناصري و مظفري است. قبر وي در رواق پادشاهان قرار دارد.

زاهدالدين شاه
شاهزاده هندي، برادر محمد نجف ميرزا، به همراه چند تن از شاهزاده هاي هندي معاصر هند در رواق جنوبي دفن شده و مقبره كوچك آنان با آينه تذهيب شده است. معروف ترين آن شاهزاده ها، غير از زاهدالدين شاه، سلطان برهان نظام شاه پسر سلطان احمد هندي است كه در 961 ق در هند از دنيا رفت.

علما و سادات مدفون در كربلا


از دير باز به سبب قداست اين مكان، در داخل و خارج حرم، ده ها تن از عالمان و روحانيان و سادات به خاك سپرده شدند كه برخي ازآنان قبر و نشان مشخصي دارند از جمله:
ابو احمد حسين بن محمد(304 ق ـ 400 ق) نسب او با سه نسل به امام موسي كاظم(عليه السلام) مي رسد. وي پدر گرامي سيد مرتضي و سيد رضي است. وفاتش در بغداد اتفاق افتاد و پس از دفن در منزلش به كربلا منتقل، در حرم مطهر، كنار جدش ابراهيم اصغر بن كاظم(عليه السلام) خاك شد.
سيد رضي(358 ق ـ 406 ق) سيد رضي مشهور به شريف رضي فرزند ابواحمد حسين، برادر بزرگوار سيد مرتضي و از عالمان و متكلمان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجري است. علت عمده اشتهار سيد رضي، جمع آوري نهج البلاغه است. او تأليف زيادي در باب كلام و علوم اسلامي دارد كه الخصائص معروف ترين آن ها است. اين بزرگوار ابتدا در منزلش در بغداد دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر و برادرش در نزديكي قبر سيد ابراهيم مجاب در رواق غربي حرم دفن است.
شريف مرتضي علم الهدي(355ق ـ 436ق) علي بن حسين موسوي، مشهور به سيد مرتضي يا شريف مرتضي، از عالمان و فقيهان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجري و صاحب تأليفات زيادي است. وي در 359 ق به دنيا آمد و در 436 ق در بغداد فوت كرد و در منزلش دفن شد سپس او را به كربلا منتقل و در كنار مرقد پدر و برادرش شريف رضي، در نزديكي قبر سيد ابراهيم مجاب در شمال غربي رواق غربي حرم مطهر، به خاك سپرده شد. در زمان هاي اخير سنگ قبرهاي او، پدر و برادرش برداشته شده و محو گرديده است. كنار قبر اين سه بزرگوار، جدشان، ابراهيم اصغر فرزند امام كاظم(عليه السلام) ملقب به مرتضي، دفن است.
علامه وحيد بهبهاني(1118 ق ـ 1205 ق) شيخ محمد باقر بن محمد اكمل مشهور به وحيد بهبهاني، از عالمان اصولي و رجال شناسان بزرگ شيعه در قرن دوازدهم هجري است كه در رواق شرقي حرم دفن شده است. او در كربلا رهبري و مرجعيت شيعيان را بر عهده داشت. سيد مهدي بحرالعلوم و سيد علي صاحب رياض و شيخ جعفر آل كاشف الغطاء از شاگردان او بودند.
مجاهد(1180 ـ 1242 ق) سيد محمد مجاهد فرزند سيد علي طباطبايي صاحب رياض و نوه دختري مرحوم علامه بهبهاني، صاحب كتاب مفاتيح و مناهل است. او به سبب مجاهداتش با روس ها، كه خود در ميدان جنگ حاضر مي شد، به محمد مجاهد معروف شد. قبرش در بين آستان امام حسين(عليه السلام) و ابو الفضل(عليه السلام) در بازار باب الحريص در دو طبقه ساخته شده و داراي گنبد و ضريح فولادي بود اما در توسعه كنوني از ميان رفته است.
ميرزا محمد تقي شيرازي(ف 1338 ق) شيخ محمد تقي شيرازي از مراجع بزرگ شيعه واز رهبران قيام مردم عراق عليه سلطه انگلستان(1920 م) است كه با مجاهدت هاي خود، سلطه و نفوذ انگليس را در عراق از بين برد. او را درضلع جنوب شرقي صحن در مقبره اختصاصي خود دفن كردند. در 1263ق، هنگام توسعه صحن، بقعه اي به نام « ايوان شيرازي » به مساحت دويست متر در كنار آن قبر بنا شد كه محل تدريس و تحصيل طلبه ها شده بود ولي به دستور رژيم بعث تعطيل شد.
ابن فهد حلي(758 ق ـ 841 ق) قبر شيخ احمد بن محمد بن فهد، فقيه بزرگ اماميه، در غرب خيابان باب القبله، يعني سمت قبله صحن، داخل مسجدي قرار دارد كه به نام او معروف است. وي خانه اش را براي زائران به عنوان منزل گاهي وقف كرده بود و پس از مرگش او را در همان خانه خود به خاك سپردند. شاه عباس در 1033 ق باغ جنوب قبر ابن فهد را به صورت مسجدي در آورد و آن را كاشي كاري كرد و گنبدي روي قبر وي برپا ساخت. اين قبر اكنون در نزديكي خيمه گاه قرار دارد.
فضولي بغدادي(913ق ـ 976ق) محمد بن سليمان ملقب به فضولي بغدادي از شاعران بزرگ ترك در 976ق به مرض طاعون درگذشت و در مقبره دده نزديك تكيه بكتاشيه، در جنوب صحن دفن شد. امروزه بيست جلد كتاب در شعر و ادب از وي به يادگار مانده است. در كنار قبر او، فرزندش فضلي بن فضولي شاعر متصوف قرن دهم دفن است. فضلي بن فضولي تا 978ق در قيد حيات بود. آرامگاه او در توسعه اخير از ميان رفته است.
آل عصفور بحراني(1107ق ـ 1186ق) شيخ يوسف آل عصفوربحراني، صاحب كتاب الحدائق الناضره، دررواق شرقي حرم دفن شده است. وي به همراه سيدعلي طباطبايي و وحيد بهبهاني در يك مقبره آرميده اند.
سيد كاظم رشتي(ت1214ق) سيد كاظم بن قاسم حسيني رشتي از شاگردان شيخ احمد احسايي در 1259 ق در گذشت و در رواق شرقي حرم دفن شد. او از رهبران فرقه كشفيه بود و كتاب هايي درباره آن فرقه به رشته تحرير درآورد.
سيد احمد بن سيد كاظم رشتي سيد احمد بن سيد كاظم رشتي در 1295 ق به قتل رسيد و در رواق شرقي حرم، كنار پدرش، به خاك سپرده شد.
شريف العلماء محمد شريف بن حسن آملي، از عالمان بزرگ شيعه، و استاد شيخ مرتضي انصاري در 1246ق در كربلا وفات يافت و در سمت جنوب شرقي آستان، در يكي از كوچه هاي فرعي خيابان امام حسين(عليه السلام) دفن شد. بقعه وي در 1261 ق به دست شيخ حسن آل صالحي و در 1372 ق توسط مرحوم آيت الله حكيم تجديد بنا و مدرسه اي به نام او در كنار آستان احداث گرديد. امروزه بقعه او از ميان رفته است.
سيد علي طباطبايي سيد علي طباطبايي، صاحب كتاب رياض المسائل در فقه است. وي در رواق شرقي حرم خاك شد. او كسي است كه ديوار شهر كربلا را بنا كرد. فرزند او به سيد محمد مجاهد معروف است.
خاندان قزويني(مجتهد قزويني) در داخل صحن و در مسير صحن امام حسين(عليه السلام) به سوي صحن ابوالفضل العباس يعني باب قاضي الحاجات در حجره اي سه تن از خاندان مجتهد قزويني دفن شده اند: آقا سيد ابراهيم بن محمد مجتهد قزويني صاحب ضوابط الاصول(م1262ق) آقا سيد مهدي مجتهد شيخ محمد حسين قزويني(ف1281 ق). در دالان صحن كوچكِ همين مكان قبر شيخ الاسلام قزويني واقع است.
شيخ عبدالحسين تهراني شيخ عبدالحسين تهراني از فقيهان و عالمان معاصر بود كه در يكي از حجره هاي سمت غربي صحن خاك شده است.
سيد عبدالله بحراني سيد عبدالله بحراني عالم و فقيه و مؤلف الافاضات الحسينيه و شرح مختصر النافع علامه حلي است كه در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است. در كنار او فرزندش سيد محسن و نوه اش سيد محمد بن سيد محسن، صاحب كتاب هاي الفصول البهيه في بعض الاخبار الحجج المرضيه و هداية العباد، دفن شده اند.
زيني حسني عالم شاعر، سيد محمد زيني حسني در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است.
صاحب ضوابط(1214 ق ـ 1262 ق) سيد ابراهيم بن محمد باقر موسوي قزويني حائري عالم بزرگ شيعه و معروف به صاحبضوابط، در ميدان مقابل باب الشهداء دفن است. تأليف او در باب فقه شهرت دارد.
خاندان برغاني چند تن از خاندان برغاني، كه همه از عالمان بزرگ و از فقيهان شيعه بوده اند، در رواق غربي حرم(رواق بالاسر) به خاك سپرده شده اند. معروف ترين آن ها ملا محمد علي برغاني است كه در 1271 ق از دنيا رفت. وي تأليفات فراواني در فقه و تفسير دارد. ديگر فرزندش ميرزا عبد الوهاب از عارفان و فقيهان عصر قاجار بود كه در 1294 ق فوت كرد. قبر ملا علي برغاني متوفي 1269 ق نيز در اين مكان واقع است.
سيد مرتضي طباطبايي سيد مرتضي فرزند سيد محمد طباطبايي حسيني بروجردي پدر سيد مهدي بحر العلوم است كه در 1204ق از دنيا رفت. او را در رواق شرقي حرم به خاك سپردند.
خاندان آل كمونه چند تن از مشاهير خاندان آل كمونه در زير زمين خزانه جواهر آستان، بين رواق پادشاهان و مسجد آستان حسيني، دفن هستند. اين افراد از عالمان و اديبان كربلا بودند؛ از جمله شيخ مهدي كمونه(ف 1272ق) كليد دار آستان، شيخ ميرزا حسن كمونه(ف1292ق) هم چنين برادرش كه پس از او به توليت آستان رسيد و نيز شيخ محمد علي كمونه(ف 1282 ق)، كه از شاعران شيعه بوده است.

مهمترين زيارتگاههاي کربلا و حومه آن

  حرم امام حسين(عليه السلام) ، که به همراه حرم ابوالفضل العباس(عليه السلام) و فضاهاي پيرامون اين دو جايگاه، هسته مرکزي شهر را تشکيل مي دهند. حرم مطهر بيش از دو متر از سطح شهر پايين تر است؛ از اين رو تعداد زيادي پله زائران را از دروازه ها به درون صحن هدايت مي کند. ساختمان کنوني حرم از ساخته هاي دوره صفوي و عثماني و قاجار است. حرم مطهر از گنبدي بزرگ و مطلاّ تشکيل شده که بر روي گنبد خانه اي وسيع و چندين رواق و يک مسجد بزرگ و صحني فراخ است که تمامي اين مجموعه را در بر مي گيرد. گنبد طلا از ساخته هاي دوران صفويه است و طلاکاري آن به دستور آغامحمدخان قاجارانجام گرفته است. در زير گنبد، ضريح نقره اي و بزرگ و چند ضلعي قرار دارد که قسمت عمده فضاي گنبدخانه را اشغال کرده و درون آن قبر مطهر امام حسين(عليه السلام) و دو فرزندش علي اصغر و علي اکبر جاي دارد. در سمت شرق ضريح مطهر حضرت، فضايي است که در جنوب آن پنجره اي نقره اي قرار دارد. اينجا آرامگاه قسمت اعظم شهيدان واقعه کربلا است که همگي آنان پيرامون آن پنجره و فضاهاي اطراف پراکنده و مدفون هستند.
قتلگاه : جايگاهي است در نزديکي آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدي که بنابر گفته روايات، امام حسين(عليه السلام) در آنجا به شهادت رسيد و بعدها به جايگاه کنوني منتقل شد و دفن گرديده اند.
تلّ زينبيّه : در فاصله 20 متري از سمت غرب صحن مطهّر، تپه اي به ارتفاع 5 متر وجود دارد که امروزه بر روي آن اتاقي ساخته شده است، اين تپّه به نام «تلّ زينبيّه» يا تپّه حضرت زينب(عليها السلام) مشهور است و بنا به نقل مورّخان، تپّه اي بوده است که در روز عاشورا حضرت زينب بر روي آن مي رفته و از سير وقايع جنگ آگاهي مي يافته اند.
حرم منوّر و پاک ابوالفضل العباس(عليه السلام) : اين حرم در فاصله 350 متري شمال شرقي حرم امام حسين(عليه السلام)قرار گرفته و داراي قبّه و بارگاه شکوهمندي است که جسد پاک اين سردار رشيد و يار وفادار امام حسين(عليه السلام) را در بَرگرفته است. ساختمان داراي گنبدي طلايي است که بر روي گنبد خانه اي کوچکتر از حرم امام حسين(عليه السلام) قرار دارد. گِرداگرد قبر مطهّر را چهار رواق و صحن فراخ و وسيعي به همراه ايوان زيبا در برگرفته است. ضريح زيباي آن حضرت به دستور مرحوم آية الله العظمي حکيم در سال 1965 ميلادي در اصفهان ساخته شد.
آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدي : او يکي از شهداي روز عاشورا است که در سن 80 سالگي به ياري امام حسين(عليه السلام) شتافت و شهيد گرديد و در فاصله 10 متري از ضريح مطهر و در رواق جنوب غربي مدفون است و داراي ضريح کوچکي است.
آرامگاه سيد ابراهيم مجاب : وي امام زاده والا مقام و عظيم الشأن و داراي نسل مبارکي است. او ابراهيم فرزند محمّد العابد فرزند امام موسي بن جعفر(عليه السلام) است که در اين بقعه مطهّر دفن شده است و بنا به نوشته مورّخان، بسياري از سادات و بزرگان پيرامون او مدفونند. آرامگاه او در رواق حرم مطهّر و در گوشه شمال غربي آن است.
مشاهير مدفون در حرم : در سرتاسر صحن و حجره هاي گرداگرد آن و رواقها، بسياري از بزرگان در طول تاريخ دفن شده اند، برخي از اين حجره ها به نام شخصيتي که در داخل آن دفن شده، مشهور است؛ همچون آخرين مقبره اي که در جنوب سمت مشرق قرار دارد و مدفن بسياري از علماي دين مي باشد که مشهورترين آنها مرحوم آية الله ميرزا محمّد تقي شيرازي است که در سال 1920ميلادي، رهبري انقلاب مردم بر ضدّ دولت انگليس را بر عهده داشت. از ديگر مشاهير مدفون در اين بقعه مطهر، ميرزا محمّد تقي خان امير کبير است که پس از به قتل رسيدنش در کاشان، به کربلا منتقل و در مقبره اي در رواق شرقي حرم مطهر دفن گرديد، همچنين قاجاريه نيز در رواق شمالي، داراي مقبره اي هستند که جمعي از آنان در آنجا مدفونند.
خيمه گاه : در جنوب صحن مطهّر امام حسين(عليه السلام) و در فاصله 250 متري واقع است. (بنا به نقل مورّخان، محلّ برافراشته شدن خيمه ها و چادرهاي سيد الشهدا(عليه السلام) و ياران او بوده است). امروزه جايگاه خيمه ها را با ساختمانسازي به تصوير کشيده اند.
مقام حضرت مهدي(عليه السلام) : در ميان نخلستانهاي کرانه رودخانه فرات که اين شاخه رودخانه به نام «نهر علقمه» مشهور است، از شمال کربلا مي گذرد و آن جايگاهي است منسوب به حضرت حجّت(عليه السلام) که مردم در آن به نماز مي پردازند.
حُرّ : و آن شهرکي است در جنوب غربي کربلا که در فاصله 9 کيلومتري از شهر واقع شده و نام آن برگرفته از نام حرّ بن يزيد رياحي است. او در روز عاشورا يکي از فرماندهان لشکر عبيدالله زياد بود ولي بعدها توبه کرد و به لشکر حق پيوست و تا پاي جان ايستاد و به شهادت رسيد و در اين موقعيّت دفن گرديد. امروزه آرامگاه او، که از ساخته هاي شاه اسماعيل صفوي است، داراي صحن و رواق و گنبد کاشي کاري است و مؤمنان فوج فوج به زيارت قبرش مي شتابند.
آرامگاه الأخرس بن الکاظم(عليه السلام) : وي محمد ابن أبي الفتح أخرس، از نوادگان حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام)است که بقعه اش در حومه کربلا، در محله اي به نام «الأبتر» قرار دارد.
آرامگاه ابن حمزه : وي نواده امير المؤمنين و از امام زادگان والا مقام است. آرامگاهش در آغازِ بزرگراه کربلا ـ طويريج قرار دارد.
آرامگاه عون بن عبدالله : در نسبت اين امام زاده ترديدهايي وجود دارد که آيا وي همان عوني است که در کربلا شهيد شد و يا نواده امام حسن(عليه السلام) است؟ امروزه وي داراي بقعه و بارگاه باشکوهي در 11 کيلومتري شمال غربي کربلا و در آغاز بزرگراه کربلا ـ بغداد مي باشد. اين امام زاده بسيار مورد توجّه مردمان عراق و داراي نذر مجربي است: از اين رو همواره مزار او مملو از زائر و نذورات آنان است.
آرامگاه طفلان مسلم : اين آرامگاه در راه کربلا ـ بغداد، در حومه شهر مسيّب قرار دارد. اين دو کودک به نامهاي محمّد و ابراهيم، فرزندان حضرت مسلم ابن عقيل هستند که پس از شهادت پدرشان به شهادت رسيدند، آرامگاه اين دو کودک صحن و سراي باشکوهي داشته و بر قبر هر يک گنبد و ضريحي قرار دارد.
آرامگاه ابن هاشم : وي از نوادگان حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام)است که در سال 745هـ.ق. وفات يافت و آرامگاهش امروزه در کويري واقع در شمال غربي کربلا مي باشد. قبر او داراي صحن و سراي بزرگي است و در ميان اعراب بيابان گرد بسيار معروف است و آنان همواره بدو پناه آورده و نذر مي کنند.
آرامگاه ابن فَهْد حِلّي : او از فقهاي اماميّه است و قبرش در غرب خيابان «باب القبله» درون مسجدي به نام او قرار دارد.
حسينيّه هاي کربلا : با توجّه به اين که کربلا شهري زيارتي است و ساليانه صدها هزار مسلمان از سرتاسر کشورهاي شيعه نشين براي زيارت به اين شهر مقدّس مشرّف مي شوند، از اين رو بسياري از مردم شهرهاي گوناگون به ساختن حسينيّه و زائرسرا پرداخته اند که مهمترين حسينيّه ها از آنِ ايرانيان است; همانند حسينيّه تهرانيها، اصفهانيها، مازندراني ها، قمي ها و آذربايجانيها، و ده ها حسينيّه ديگر که قسمت عمده اين مراکز در سالهاي اخير منهدم و ويران گرديده است.
مدارس ديني کربلا : کربلا داراي حوزه علميّه کهن و مهمّي است; از اين رو مدارس ديني فراوان در کربلا ديده مي شود که مهمترين آنها عبارتند از: مدرسه هنديّه، مدرسه حسن خان، مدرسه آية الله بروجردي، مدرسه بادکوبه، مدرسه کريم خان، مدرسه مجاهد، مدرسه بُقعه، مدرسه حسينيّه، مدرسه شريف العلما، مدرسه سليميّه و...